گمانم عاشقی هم مثل من خون جگر خورده

تو سنگی را رها کردی که بر این بال و پر خورده


خودت گفتی جدایی حق ندارد بین ما باشد

کجایی تا ببینی که جدایی هم شکر خورده


نمی دانم کجا باید بیفتم از نفس دیگر

درختی را تجسّم کن که از هر سو تبر خورده


غم انگیزم، دلم چون کودکی ناشی ست در بازی

که از لبخندهای تلخ استهزاء سر خورده


شبیه پوشه ای در دست مردی گیج و مبهوتم

به خاک افتاده ام، در راه او بر صد نفر خورده


هوایم بی تو همچون حال ورزشکار دلخونی ست

که در دیدار پایانی به اسرائیل بر خورده 


#سید_سعید_صاحب_علم


+ اووه چه طولانی شد پست نگذاشتنم

+ فعلا فقط همین تک بیت زیر، بدون هیچ کلام اضافه ای:

"این چیست که چون دلهره افتاده به جانم

حال همه خوب است من اما نگرانم" 

تو و جهان و همه مردمش عوض شده اید

گمانم عاشقی هم مثل من خون جگر خورده

دلم یک دوست میخواهد که اوقاتی که دلتنگم...

خورده ,هم ,جدایی ,حال ,افتاده ,چون ,خون جگر ,جگر خورده ,که از ,من خون ,گمانم عاشقی

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

انواع بذور ایرانی و خارجی 09195284072 دانلود کتاب تفسیر موضوعی قرآن مکارم شیرازی گم شده دانلود کتاب پدر پولدار پدر بی پول محبوب فان چت روم شلوغ ایرانیان مهندسی طور فروش دوره های قانون جذب در اصفهان معرفی شیشه رنگی ♛αяαмεsн♛ گروه سومار طراحی و ساخت انواع سازه نرده شیشه ای